جدول جو
جدول جو

معنی قاقم اندام - جستجوی لغت در جدول جو

قاقم اندام
(قُ اَ)
کنایه از معشوق صبیح. (آنندراج) :
قاقم اندام را اشارت کرد
تا شود سوی پرده راه نورد.
امیرخسرو (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
قاقم اندام
معشوق سپید اندام محبوب صبیح
تصویری از قاقم اندام
تصویر قاقم اندام
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قائم انداز
تصویر قائم انداز
شطرنج باز ماهر و بی نظیر، برای مثال ملک را قائم الهی بود / قائم انداز پادشاهی بود (نظامی۴ - ۵۴۰)، نردباز ماهر و بی نظیر
فرهنگ فارسی عمید
(پُ)
قائم انداز. شخص شطرنج بازو نردباز بی نظیر را گویند. (برهان) ، کنایه از ماهر و استاد و ممتاز و بی رقیب:
ملک را قایم الهی بود
قایم انداز پادشاهی بود.
نظامی.
تو آنگه که بر من شوی دست یاب
زن بیوه را داده باشی جواب
من ار با تو چربم به هنگام کین
بوم قایم انداز روی زمین.
نظامی.
، کنایه از مردم عاجز و ناتوان هم هست. (برهان). رجوع به قائم انداز و قائم ریختن و قائم راندن شود
لغت نامه دهخدا
(پَ بُ)
شطرنج بازکامل و بی نظیر را گویند. (برهان قاطع) :
ملک را قائم الهی بود
قائم انداز پادشاهی بود.
نظامی (از حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا
(قِ اَ)
ناقص عضو. ناقص العضو. ناقص الخلقه. ناقص خلقت
لغت نامه دهخدا
تصویری از قائم انداز
تصویر قائم انداز
شطرنج باز کامل، نرد باز بی نظیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قایم انداز
تصویر قایم انداز
شترنگ باز چیره، منگیا گر بی همال شطرنج باز کامل، نرد باز بی نظیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناقص اندام
تصویر ناقص اندام
آنکه یک یاچندعضوبدنش ناقص باشد ناقص عضوناقص الخلقه
فرهنگ لغت هوشیار