قائم انداز. شخص شطرنج بازو نردباز بی نظیر را گویند. (برهان) ، کنایه از ماهر و استاد و ممتاز و بی رقیب: ملک را قایم الهی بود قایم انداز پادشاهی بود. نظامی. تو آنگه که بر من شوی دست یاب زن بیوه را داده باشی جواب من ار با تو چربم به هنگام کین بوم قایم انداز روی زمین. نظامی. ، کنایه از مردم عاجز و ناتوان هم هست. (برهان). رجوع به قائم انداز و قائم ریختن و قائم راندن شود
قائم انداز. شخص شطرنج بازو نردباز بی نظیر را گویند. (برهان) ، کنایه از ماهر و استاد و ممتاز و بی رقیب: ملک را قایم الهی بود قایم انداز پادشاهی بود. نظامی. تو آنگه که بر من شوی دست یاب زن بیوه را داده باشی جواب من ار با تو چربم به هنگام کین بوم قایم انداز روی زمین. نظامی. ، کنایه از مردم عاجز و ناتوان هم هست. (برهان). رجوع به قائم انداز و قائم ریختن و قائم راندن شود